بغضِ تُردِ واژه

شبيه بغضِ تُردِ واژه هايي
هنوزم در نگاهم آشنايي
شكستم، زيرِ پا پوسيدم افسوس
زدي بر قلب من تيرِ جدايي

خرداد ماه 1389
ارسال شده توسط نگاه
برچسب‌ها:

13 نظرات:

آریا جمالی گفت...

سلام
سخن از بغض گفتن راحته سخن از شادی و مستی گفتن سخته و تاثیرشون بر عکسه
با عرض پوزش من از چند بیت از شعرهاتون برای مقاله ام استفاده کردم البته با ذکر نام شاعر معاصر
از احساسات حکاکی شدتون بر روی هین صفخه بی جان لذت بردم

نگاه گفت...

@آريا جمالي

سلام
ممنون از محبت شما خواهش مي كنم من مجموعه ي همه كارهام آماده شده و اگه خدا بخواهد به زودي به نام همين ساحل نگاه چاپ ميشه كه خوب به طبع اونجوري شايد رفرنس رو بشه راحت تر نام برد
در هر صورت احساس خيلي خوبي بهم دست داد اميدوارم كه مفيد فايده بوده باشه و اينكه اگه برام بنويسين كدوم ابيات بودن و مضمون مقاله چي بوده يه جذابيت ديگه داره چون احساسم رو لحظه اي كه مي خواستم اون شعر رو بگم با مضمون مقالتون مقايسه كنم شايد اونوقت بشه به اين نتيجه رسيد كه تعامل بين اشعار من و شما كه انتخاب كردين يك تعامل مثبت و درست بوده در غير اينصورت من بايد يه مقدار بيشتر روي اشعارم با واژه ها حكاكي كنم كه اين باعث پيشرفت من و لذت بردن هر چه بيشتر مخاطب من از اين اشعار ميشه در هر صورت ممنون و ببخشيد

آریا جمالی گفت...

سلام
موضوع مقاله سیر معنایی و کاربردی لغت پیمانه در عصر خراسانی تا عصر معاصر
من از اشعاری که پیمانه در آن به کار رفته استفاده کردم مثل دختر رز و ...

نگاه گفت...

@آريا جمالي

سلام

ممنون از لطف شما برام خيلي جالب بود اميدوارم كه اين اشعار براتون مفيد بوده باشه

موفق باشين هميشه و همه جا

ramin گفت...

سلام دوست خوبم که هنر مند کاملی هم شاعر هم نوازنده هم خواننده بهت تبریک میگم عزیز یک کتاب در حال چاپ دارم امید وارم از هفت خوان رد بشه بهتون خبر میدم ممنون از شما

نگاه گفت...

@رامين

آقا ما انگشت كوچيكه شما هم نيستيم اميدوارم كه به زودي كتابت رو بتونم پشت اكثر كتاب فروشي هاي ايران ببينم و پزت رو بدم بگم كه شاعر اين اشعار دوست خوب منه

البته من هم دارم يه كارايي مي كنم اميدوارم كه منم به زودي كتابم چاپ بشه اميدوارم

زروان گفت...

فقط می تونم بگم آخ ولی
شاعر ما نه می شکنه نه می پوسه هر ضربه ای که از روزگار بخوره باعث میشه قویتر از قبل بشه

Elham گفت...

***


هرچقدر هم غم هایم را روی آسفالت آفتاب خورده خیابان تف می کنم ، چشم هایم بیشتر از آنی به بودنت خو گرفته اند که اشک هایم دست از جاری شدن بردارند !

............

شعرهاتون خیلی هنرمندانه احساس رو انتقال می دن و خیلی زود با مخاطب به اشتراک می رسن ، حداقل درمورد من که اینطوریه !


***
Elham
***

نگاه گفت...

@زروان

به قول عادل سالم يكي از شاعراي دانشگاه صنعتي تو بايد بشناسي چون هم ورودي شما بوده

ديدي كه غزل سرود عاشق شده بود
انگار خودش نبود عاشق شده بود
افتاد شكست زير باران پوسيد
آدم كه نكشته بود عاشق شده بود

@الهام

عمو جان تو كامنت هات از هزار تا پست هم قشنگ ترن هيچ وقت از يادم نميره اون كامنتت كه گفته بودي

كاش آن غريبِ قريب بودي نه اين قريبِ غريب

در هر صورت ممنون از لطف هميشگيت

آنتیک گفت...

هنوزم در نگاهم آشنایی .ولی کسی که فقط آشناست توی قلب آنچنان جایی نداره که باعث تیرکشیدنش بشه!
یه چیز خوشمزه بگم .اون اوایل که من کامنت های وبلاگ شما رومی خوندم همش فکر می کردم که اینجا چقدر جمع فامیلیه برعکس وبلاگ های دیگه که معمولا فامیل ها از وبلاگ همدیگه خبر ندارن.هی خواستم بپرسم داستان خاله وعمو چیه که کامنت تو کامنت اومد یادم رفت ولی یه چند مدتیه که دستگیرم شد عمو.
شعرتون هم مثل همیشه زیبا بود.

نگاه گفت...

@آنتيك

آخه عمو جان همه تيرها رو آدم از آشنا مي خوره

به قول شاعر كه مي گه

هر كس به طريقي دل ما مي شكند
بيگانه جدا دوست جدا مي شكند
بيگانه اگر مي شكند حرفي نيست
از دوست بپرسيد چرا مي شكند

يا به قول سعدي

از دشمنان بريم شكايت به دوستان
چون دوست دشمن است شكايت كجا بريم

خلاصه كه آدم هميشه از خودي ضربه مي خوره

راستي شما هم اومدي جزو كسايي كه ديگه عمو نگاه به من ميگن اگه دوست داري البته

EvE گفت...

وبلاگت کسل کننده است یه عکسی یه حرفی! همش شعر?!!!

نگاه گفت...

@EvE

سلام ببخشيد من شما رو بجا نياوردم البته بهتون حق مي دم فكر كنم شانس شما گفته كه يكي از دفتر شعرام گم شده 160 صفحه شعر بود اگه اون بود كه تا يك سال و نيم ديگه فقط شعر مي گذاشتم ولي خوب به خاطر شما چند تا كوته نوشت مي گذارم

شما به بزرگي خودتون ببخشيد من يه مقدار قديمي هستم هنوز توي 1000 سال پيش گير كردم

ارسال یک نظر