چشماي سيات

صُپ كه من چشمامو تو چشماي تو باز مي كنم
يه روز ديگه رو با عشق تو آغاز مي كنم
مثل اينه كه دارم تو آسمون چشم تو
سوي يك نگاه عاشقونه پرواز مي كنم

مثه يك كبوترِ بي لونه و بي آب و دون
كه شده از غم و تنهايي چشاش كاسه ي خون
مي رم اون جايي كه مي شه دو روزي زندگي كرد
تو زمين كه نمي شه مي رم تو اوجِ آسمون

مي رم اون بالاها تا از غم دل جدا بشم
مي رم آرزو كنم يه روز مثه خدا بشم
مي رم اون بالاها روي سقف آسمون پير
بشينم شايد يه روز صاحب اون چشا بشم

كاش مي شد حتي يه روز با چشاي تو ببينم
يه گل خوشگل از اون باغ نگاهت بچينم
با خودم عهدي كنم تو باغ چشمات تا ابد
زير سايه سار احساس و نگاهت بشينم

مي دوني چشات برام تنها اميدِ ديدنه
مشكل قلباي ما فقط به هم رسيدنه
چيزي كه ازت مي خوام جدا از اون چشماي ناز
كمي احساس و نگاه و يه كمي شنيدنه

كه بگم دوسِت دارم عاشقتم ديوونه وار
تا خدا تا آسمون بي حد و مرز و بي حصار
كه بگم از عاشقيت تنها غماش به من رسيد
نه نگاهي نه لبي نه حتي تنهايي با يار

اگه هي بهت مي گم دوست دارم به دل نگير
جمله ي دوسِت دارم رو از نگاهام بپذير
بيا و قولي بده تا آخرين لحظه ي عمر
من و تو با هم باشيم تو دست عشقمون اسير

شنيدي اين قصه رو هوا يه روز آفتابي بود
آسمون چشم تو تموم جاهاش آبي بود
امّا اون روز مثه هر روز چشِ من اسير شب
شبي كه شكر خدا بازم كمي مهتابي بود

اگه آفتاب چشات كرده منو خيره و مات
اگه محوم هميشه به رقص جادوي نگات
يه روزي بدون كه مهتاب چشام با يك نگاه
مي شه افسونگر افسانه ي چشماي سيات

به چشات چِش مي دوزم ماتِ نگاهت مي مونم
كمكم كن رو برات هزار و يك بار مي خونم
اگه راستش رو بخواي راز دو چشم نازِتو
از همون روزي كه عاشقت شدم خوب مي دونم

از همون روز تا حالا دارم به دل چنگ مي زنم
با ستار عشقمون يه دنيا آهنگ مي زنم
كه بدوني به دلم چي ميگذره از عشق تو
مي شينم با زخمه ي زخم دلم چنگ مي زنم

به خدا قلب من از عشق تو لبريزِ غمه
كار چشمام همه شب ريختن اشك ماتمه
مي دونم به جون تو هر چي دوسِت داشته باشم
واسه ي حرمت عشقت به خدا بازم كمه

دي ماه 1378

9 نظرات:

Elham گفت...

***

سلام عمو

اولش که اومدم این شعرو بخونم با مخم بشکن زدم که ایوا حرف وصال و رسیدن و ایناست ، ولی آخرش دیدم که وصلتش انگار یه پاش لنگه ، خورد تو ذوقمون !!!! :D

عمو به نظرم مصراع سوم بند سوم یه کمی مشکل داره از نظر وزن می گم !
بند چهارم هم دو تا مصراع اولش به نظرم می تونه بهتر بشه !

اینا رو فقط حسی گفتم وگرنه من که از شعر و شاعری سر درنمیارم !

ولی حال و هواش قشنگ بود و صمیمیتش به دل می شینه ! متفاوت بود !

***
Elham
***

ناشناس گفت...

من اینو قبلا شنیده بودم حسین. خیلی قشنگه ولی یه دوگانگی به ادم میده تو دنبال عشق بودی توی اون نگاه دنبال عشق میگشتی یا غم عشق

ramin گفت...

سلام دوست عزیز بسیار زیبا و قشنگ بود مرسی

آنتیک گفت...

سلام عمو.
قشنگ بودولی شعرهای قبلیت یابهتربگم رباعی ها خیلی جمع وجورترو پرمفهوم تره ودرعین حال تموم احساس رو لو نمی ده کمی رو هم نگه می داره تا خواننده خودش دنبالش بره .وشخصیت وحس شاعر رو کنکاش کنه.
تزريا،الکی دادم بی خیال.
راستی بعد از این همه عشق وشعرهای اوج عاشقی کمی هم از شعرهای روز بسرایید بعد نیست یعنی دقیقا بعد از وصال همون چیزی که الهام دنبالش می گرده وبعد از بعد از وصال .همون چیزی که برای من هم جالبه.
با احترام.آنتیک

مهسا گفت...

سلام ممنونم که به وبلاگ من اومدید
من واقعا عذر میخوام ...
واقعا نمیدونستم رباعی از کی هستش و الان که بهم خبر دادید واقعا خودم از ته دل ناراحت شدم چون میدونم کار اصلا خوبی نیست ...وبلاگ آقای استاد احمد رفتم و توضیح دادم ..امیدوارم شما هم ببخشید به دل نگیرید ..
شما هم نوشته های زیبایی دارید بهتون تبریک میگم
وبلاگ به کسی نگو هم خیلی وبلاگ قشنگی بود
من باید خودم شخصا از آقای م.پارسا عذر خواهی کنم؟

ساحل گفت...

آهنگ، اسکین و بهتر از همه شعر ها. خیلی خوبه حسین. جدی می گم.فقط این دوتا چشم رو که بالای صفحه است خیلی دوست نداشتم.فلسفه ای داره؟

سمانه گفت...

سلام.شب شما به خیر.
سعادتی بود که به وبلاگ من تشریف اوردید.من واقعا از انتفاد در وبلاگم مخصوصا برای شعرهام خوشحال میشم پس از شما خواهش می کنم هرچه به ذهنتان می رسد برای اصلاح این شعرگونه های ضعیف دریغ نکنید.دو سه جایی را که خودم فکر می کردم سکته داره اصلاح کردم و البته هنوز هم جاهایی هست که سکته داره و انشالله اصلاح می شود.این که فرمودید بعضی پاره ها باید حذف شود کدام پاره ها مدنظرتان بود؟
من چهار پاره های طولانی را هم دیده ام نمونه اش چهار پاره ی معروف فریدون توللی یعنی واقعیتش دقیق نمی دانم که این قالب محدودیت بیت دارد یا نه اما از تذکرتان ممنونم و البته حتما سوال می کنم.
امیدوارم بتوانیم تعامل خوبی در زمینه ی شعر با هم داشته باشیم.
باز هم از لطف شما سپاسگزارم.

نگاه گفت...

@همگي

سلام خيلي ببخشيد كه من اين مدت نبودم يه جورايي حال و هواي درستي نداشتم البته حالا هم ندارم

از همتون به خاطر كامنت هاتون متشكرم فكر مي كنم كه ديگه براي پاسخ دادن خيلي دير باشه ولي حتما نظراتي از شما كه باهاشون موافقم رو اعمال مي كنم

بازم ممنون

رها گفت...

مي دوني چشات برام تنها اميدِ ديدنه
مشكل قلباي ما فقط به هم رسيدنه
چيزي كه ازت مي خوام جدا از اون چشماي ناز
كمي احساس و نگاه و يه كمي شنيدنه...

کاش گوشی بود واسه شنیدن
واقعا زیبا بود

ارسال یک نظر