امروز دگر نامه ات از بر كردم
آن شاخه گل خشك تو پرپر كردم
تا اينكه كمي ياد تو كمرنگ شود
از ساغر غم گلوي خود تر كردم
بهمن ماه 1379
۱ سال قبل
درباره من
فهرست وبلاگ من
-
-
۲ سال قبل
-
۴ سال قبل
-
۵ سال قبل
-
۶ سال قبل
-
۶ سال قبل
-
۶ سال قبل
-
۷ سال قبل
-
۸ سال قبل
-
۸ سال قبل
-
۹ سال قبل
-
۹ سال قبل
-
۹ سال قبل
-
۱۰ سال قبل
-
۱۱ سال قبل
-
۱۱ سال قبل
-
۱۱ سال قبل
-
۱۲ سال قبل
-
۱۳ سال قبل
-
۱۳ سال قبل
-
۱۳ سال قبل
-
۱۳ سال قبل
-
۱۳ سال قبل
-
-
-
-
-
-
-
-
اشتراک در
پستها
نظرات
54 نظرات:
واقعاً شاعر خوبی هستی
من که دیگه نی دونم چطوری تعریف کنم
ممنونم که اجازه دادی
2تا شعر جدید گفتم. یادم تو را فراموش و نفرین
دوست دارم اگه تونستی بیای به وبلاگم و بخونیشون
البته سرشار از ایرادِ
فدات
حق با تو بود نگاه عزیز. من زیاد وزنا رو بلد نیستم. واسه همین بد در میاد.
اون مصرع رو درست کردم
روی شعر نفرین هم باز کار می کنم ببینم چی توش در میاد
ممنون که توجه می کنی
امیدوارم خستت نکنم
ببخشید
میشه بگی این بیت با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن جور در میاد یا نه؟ اگه آره تا ادامه بدم.
حیف از آغوشم که روزی من پناهت کرده بودم
حیفِ حسی که فدتی یک نگاهت کرده بودم
سلام رها جان
اين شعر شما وزنش
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
هست كه اين هم وزن خيلي خوبيه مي توني با همين شروع كني به نظر من همين رو ادامه بده خوب ميشه
کار سختیه
مجبور شدم یه بیت رو حذف کنم. آخه چیزی به ذهنم نرسید.
این نظر رو به محض اینکه خوندیپاک کن.شاید زیادی دلم خوشه. ولی می خوام اگه شعرم مورد تایید شماست بقیه اول توی وبلاگم ببیننش.
حیف از آغوشم که روزی من پناهت کرده بودم
حیفِ حسی که فدای یک نگاهت کرده بودم
وقت رفتنت نگاهم شده بود ابر بهاری
حیف از آن اشکی که من باران راهت کرده بودم
کوچه های احساس مرا به سادگی رد کردی
حیف از ان عاشقیم،باید که آهت کرده بودم...
راستی می خوام بدونم اگه نوشته بودم:
حیف آغوشی که من آن را پناهت کرده ام
حیفِ حسی که فدای یک نگاهت کرده ام...
اونوقت با وزن قبلی جور در میومد؟
مرسی گلم
نظرت در مورد این یکی چیه؟
حیفِ اغوشی که من آن را پناهت کرده ام
حیفِ حسی که فدای یک نگاهت کرده ام
وقت رفتنت نگاهم شده بود ابر بهار
حیف از آن اشکی که من بارانِ راهت کرده ام
ساده کوچه های احساسِ مرا رد کردی
حیف از آن عاشقیم،برو که آهت کرده ام
این وزنش چی بود؟
هوای نبودنت بارانیست عمو نگاه...
اَشیطون!اگه میخواستی یادش کم رنگ بشه، پس چرا نامه اش از بر کردی؟؟
:)))
منتظر نظرت هستم
فدات
@رها
سلام رها جان به نظر من همون وزن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
بهتر از
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
در اين شعره يعني شعر دومت بهتره
خوب ولي:
حیفِ آغوشی که من آن را پناهت کرده ام
حیفِ حسی که فدای یک نگاهت کرده ام
رفتي و ابر بهاري جاي چشمم را گرفت
حیف از آن اشکی که من بارانِ راهت کرده ام
بي تفاوت کوچه باغ عشق را طي مي كني
بي وفا باشد برو ديگر که آهت کرده ام
اين شايد بهتره
من زياد تغييرش ندادم يعني نمي خواستم به اون مصرع هايي كه درست بود دست بزنم بقيه رو هم بداهه نوشتم مي توني عوضش كني خودم نمي پسندم كاري كه بخوام درستش كنم رو ولي ميتوني از مصرع هاش استفاده كني و بذاري توي وبلاگت
پيشكش
@ناشناس
عموجان هواي بودنم خيلي ابري شده و نبودنم باراني
مبهوت شد نگاهِ ترِ مه گرفته ام
شدم حكايت اين شعر
@ميچيكو
سلام عمو حالا يه چيزي فهميدي روي خود نمي آوردي ما رو ضايع كني ديگه عمو جان حالا بعدا در گوشت خصوصي مي گم
خیلی قشنگ بود !
به نظر من حس متناقض یه ادم عاشق رو خیلی قشنگ به تصویر می کشه !
عمو یه مدت حضورتون کم شده ها !!!! قضیه چیه ؟؟؟
امیدوارم این پست سرآغاز پررنگی باشه !!!! :D
شما لطف دارین حسین جان.اول باید یه چیزی بگم: نصف متن نطرات توی کادر نیست و نتونستم کامل بخونمش.حسن جان راستش منم دوس ندارم کسی توی احساسم دست بیاره.هر چی باشه منم با حال و هوای خودم اینا رو گفتم. اما از کار کسی که بخواد به من کمک کنه که بهتر بشم اصلا ناراحت نمی شم.بهتون اجازه می دم هرچقدر دوست دارین توی شعرام دست ببرید. درواقع از نطر من شما شعرامو دستکاری نمی کنی یلکه منو با واژه های تازه ای آشنا می کنید و چیزای بیشتری یاد می گیرم. ازت ممنونم.اما من با اجازتون می خوام 2 تا کلمه از این شعرو دستکاری کنم.اگه خوبه بگید تا ببرمش تو وبم.خواهشا همیشه حقیقت رو به من بگید.یه وقت بی احترامی نشه!
حیفِ آغوشی که من آن را پناهت کرده ام
حیفِ حسّی که فدای یک نگاهت کرده ام
رفتی و ابر بهاری سوی چشمم را گرفت
حیف آن اشکی که من باران راهت کرده ام
بی تفاوت کوچه باغ عشق را طی می کنی
بی وفا هستی برو دیگر که آهت کرده ام...
هروقت فرصت کردین بهم جواب بدین.عجله ای نیست. امروز خیلی اذیتتون کردم. میگی چیکار کنم؟ عاشق اینم که بتونم خوب شعر بگم.شما واسه من مثل یه گنج هستین.نمی دونم چرا وقتی میام تو وبلاگتون یه آرامشی بهم دست می ده.خیلی حرف زدم. ببخشید که دستام خیلی پر حرفن.البته خودم اینجوری نیستما! قربون احساس قشنگت
@الهام
سلام عموجان ببخشيد يه مدتي هست كه درگير يه سري مسائل روحي هستم اميدوارم كه به زودي بتونم اين برزخ رو پشت سر بگذارم و دوباره برگردم به خودم به وبلاگم به به كسي نگو به جامعه به زندگي به همه چي برام دعا كن عمو جان
راستي ممنون كه اين پارادوكس رو بيان كردي تو هميشه لطف داري نسبت به من
@رها
رها جان عزيزم من تصميم نداشتم كه توي شعر شما دست ببرم فقط مي خواستم كه ببيني كه چقدر راحت ميشه با عوض كردن چند كلمه وزن شعر رو درست كرد و الا من ميدونم احساسات پاك شما حتي اگه داراي وزن صحيحي هم نباشه خيلي با ارزش تره
خوب من به صورت بداهه اونا رو طي چند ثانيه گفته بودم چيزي كه توي ذهن من بود اگه شما دوست دارين اينطوري باشه خوب همينطوري توي وبلاگتون بنويسين
اصلا هم مزاحم نيستي فقط من هر وقت دسترسي به نت داشته باشم مي تونم جواب شما رو بدم
پاينده باشي ما در خدمتيم
خوب ابرا رو بزن كنار و اجازه بده خورشيد دوباره بتابه عمو... دلمون براي شعرات تنگ شده
سلام عزیز.
آپم
بهم سر بزن
آدم گاهی مجبوره تمام ذهن و خودشو پر پر کنه تا یاد کمرنگ بشه
***
خوشحال شدم دیدم آپ کردی عمو
(سلام)
سلام نگاه قشنگ. بازم آپم با چندتا شعر
البته بازم پر از ایرادایی که شما قراره ازم بگیرید
سلام. احوال شما؟
ممنونم. شما همیشه لطف دارین!
@ناشناس
سلام عمو يه چند وقتي هست كه فقط دارم ساز مي زنم اصلا حالم رو نميفهمم روزاي تعطيل تا 15 ساعت خوب اينجوري خيلي برام خوبه ايشاالله كه اين دوره گذار هم تموم ميشه ولي الان نمي تونم چيزي بنويسم شعرم نمياد البته مي دونم چرا ولي خوب درست مي شه به زودي ممنون عمو جان
@حيات خلوت
سلام عمو چقدر دلم برات تنگ شده بود خوبي ما خيلي ارادت داريم ممنون
@رها
سلام خوبي رهاجان برات كامنت گذاشتم بخون جوابم رو بده منتظرتم
@رويا
سلام ممنون شما خوب هستين
يه چيزي بگم شما هميشه همون لحظه جواب كامنت رو مي دين انگار هميشه هستين جالبه برام
در هر صورت ما منتظر راه افتادن وبلاگ انجمن مجازي هستيما
خواهش مي كنم
سلام نگاه عزیز
از اینکه بهم سر زدی ممنونم
ایشالا بتونی از این حال و هوا بیای بیرون و باز شعرای ناب بگی
آره خودمم تا شعرو گفتم دیدم عجب الکلی شدم و خبر ندارم الکلشم اتانول 97 درصده
@علي ذوق
سلام علي جان ببخشيد ولي اميدوارم كه به زودي براي خودت يه اسم ادبياتي انتخاب كني كه در خور و شايسته كارهات باشه
ممنون به هر حال دوران گذاره و يه مقداري طول ميكشه
فكر كنم كه الكلش بيشتر از اين حرفا غليظ بودا به خدا از اين فاصله دور منو گرفت همين كه خوندم گرفت فكر كنم 100 درصد بود ولي خيلي خوشگل بود
چشم.سخته ولی روش کار میکنم
راستی عزیزم نمی دونم شعر گل تنها و تا قیامت رو هم خوندی یا نه. اگه اونا هم ایراد داره بگو. من شاعر خوبی نیستم. شعر گفتن کمی برام سخته. اصول شعرو بلد نیستم. فکر نکنم استعدادی توی این زمینه داشته باشم. من شاعر نیستم.همینایی رو هم که میگم به خاطر انتفاقاتیه که توی این چندسال اخیر واسم افتاد. همش حرف دلمه.
بازم ممنون
سلام. يه چيزايي نوشتم ولي نمي دونم چطوره!
روزي آيد که اسيرِ ديدگانِ تر شوي
روزي بي آغوشِ من با غصه هم بستر شوي
گر که بر داماني من روزي رسد دستانِ تو
جامه آتش مي زنم من تا تو خاکستر شوي
به چشمانت دلي آبي کشيدم
به مهرت رنگِ مهتابي کشيدم
زِ روياي تو اي زيباي مغرور
چه شبهايي که بي خوابي کشيدم
اگه بازم خوب نيست خودت بگو چيکار کنم. من وارد نيستم.هجاها رو خوب نمي دونم. بازم شعر دارم. امروز کلي شعر گفتم. اگه تونستي بيا بخون. مرسي گلم
@رها
سلام رهاجان
ببين من يه چيزي بگم من هم شاعر نيستم فقط تراوش هاي فكر رو روحم واژه هاي موزوني هستن كه با كلك عشق رو صفحه ي كاغذ دلم نقاشي مي كنن همين
تو هم همينطور خوب اون نقاشي بايد راه خودش رو پيدا كنه ديگه نگران نباش به زودي خيلي كاراي خوشگلي مي گي كه خودتم خيلي دوست داري
اين دوتا شعرت خوبه خيلي وزنشون هم خيلي خوبه يك سال ديگه خودت دوباره وقتي شروع كردي به خوندنشون مي فهمي كه آيا مي توني واژه هايي ازشون رو تغيير بدي يا نه ولي از نظر من خيلي خوبه بهت تبريك مي گم
عمو نگاه من اسم خودمو جیک جیک گذاشتم چون تو شعر و شاعری هنوز جوجه ام سعی میکنم شعرای خوب بگم تا یه روزی مثل شما بشم. رویا وب لاگ شما رو بهم معرفی کرد. امیدوارم هر چه زودتر حالت خوب بشه و به جای ساز زدن بازم شعرای خوشگل بگی
@جيك جيك
من كه جيك و جيك مي كنم برات ...
سلام عمو جان شما بزرگي ببخشيد من ياد اين شعر افتادم نوشتم براتون
رويا جان نسبت به من لطف دارن ولي به خدا من يه روزي مي خواستم خيام بشم شدم اين البته هنوز هم جا خيلي دارم ولي من اسم خودم رو حتي شاعر هم نميگذارم كه شما بخواهين مثل من بگين
در هر صورت خوشحالم كه اينجا رو دوست دارين و خيلي ممنون به خاطر همدرديتون
ايشاالله دوباره شعرم مياد
سلام عمو.
ایشالا که خوبِ خوب بشی.
من همیشه بهت سر می زنم و از این شعرای خوبت لذت می برم.
راستی اگه کتابتون چاپ شد ما رو بی خبر نزارید.
من فعلا در حال گفتنم اگه احساس کردم دارم به جاهای خوب می رسم شعرامو واسه شما میل می کنم و اگه شد منو راهنمایی کنید.(فعلا تا جایی که ممکنه شعرامو نمی زارم تو وبم!)
با آرزوی شادی حقیقی شما.
در پناه حق.
@سمانه
سلام عموجان
ممنون از لطفت شما لطف داري تشكر مي كنم حتما زماني كه چاپ بشه به اطلاع رساني مجازي مي كنيم
خيلي خوبه بهت تبريك مي گم تو كارات خيلي خوب هستن اگه احساس كردي كه من مي تونم كوچكترين كمكي بكنم بگو عمو من هيچ وقت دريغ نمي كنم
ممنون و با آرزوي بهترين ها براي شما
پاينده باشي عموجان
خبر احوالات ما و دلتنگیمون که مبسوط به سمع و بصرت رسید عمو ...
ممنونیم برای همه چی
بعد هم زود زود بیا این جا بنویس هی
تا مردم بیان کامنت بدن هی
که من واسه اینکه ازون بالا بخوام برسم به این پایین و کامنت دونی دو روز تو راه باشم
این محبوبیت چه ها که نمی کنه
@حيات خلوت
سلام عمو اين حرفا چيه بيشتر از اين شرمندمون نكن ديگه
باشه عمو خيلي دوست دارم اصلا ولي شعرم نمياد نمي دونم چرا تمام حرفام رو دارم با سازم مي زنم اميدوارم كتابم زود چاپ شه كه يه مقدار دوباره شروع كنم اميدوارم
بابا محبوبيت حالا من همين يه پستم فقط اينوري شده
در هر صورت ممنون و هميشه مي توني روي من حساب كني عمو
عمو حالا من یه چیزی گفتم... بابا شما هنوز مونده تا بتونی مثل شعرای خیامو بگی. عمو روحیاتتم مثل خیامه؟
اخه من عاشق خیام و نگاه پاک و واقعیش به دنیا هستم...
به هر صورت مرسی که جوابمو میدی
@جيك جيك
:))))))))))))))))))))))))))
خودم هم مي دونم عمو جان خيام كجا من كجا البته من روحيه ام رو نباختم هنوز زمان دارم
دوستاي شاعرم بهم مي گن خيام كوچولو با يه ضريب خيلي كوچيكتر از يك مثل اون هستم
خواهش مي كنم
همینجوری بوده
خبر نداشتی
بعد هم من یه پیشنهاد دارم
البته می تونی استقبال نکنی
بعضی از چیزایی که می زنی رو هم ریکورد کم بذار ما بشنویم
به خصوص سازدهنی ، گفتی که بلدی
یا هر چی که خودت دوستش داری رو
@حيات خلوت
عمو درست ميشه آدم ها فكر مي كنن دارن از دست مي دن در صورتي كه دارن تجربه كسب مي كنن
من توي اين چند سال كلي مو سفيد كردم ولي هزينه ي تجربه هايي بود كه بدست آوردم تو هم همينطور
راستي من چهار تا ساز مي زنم ولي سازدهني رو خيلي دوست دارم بينشون باشه ابزار ركورد فعلا ندارم حتما اين كار رو مي كنم چشم عمو جان
نگاه عزیز سلام.
خوشحالم که استادی مثه شما از شعرام تعریف می کنه.
به امید روزی که بتونم مثه شما شاعر شم.
موفق باشی
وااااای!
آدم چقدر انرژی می‌گیره وقتی می‌بینه یکی داره شعر می‌گه و اونم یه شعر ِ بی ادا و اطوار، و این‌همه شعرش و خودش ــ و حتی خودش بیشتر شاید ــ توی این دوره و زمونه که شعر و شاعری داره یکی از بحرانی‌ترین دوره‌هاشو طی می‌کنه، طرفدار داره! یه بار از دکتر شفیعی شنیدم که اگه امروز از میون صدهزار نفر، ده نفرم شعر یه شاعرو بخونن و زمزمه کنن، یه رقم بسیار بالاست!
سلام
بیشتر از راه گوگل‌ریدر می‌خونمت، عزیز! اما اینجا یه چیز دیگهست؛ به‌قول یکی از دوستات یه جور آرامش توش هست!
شعرایی که میگی یه چیز خوب توشون میشه پیدا کرد (اثباتِ شیء، نفی ماعدا نمی‌کند، یعنی فقط یکی نیست، شاید هزار تا ویژگی خوب بشه براش شمرد!): غلیان احساس! فرض کنیم، فقط یه فرض ضعیف که همه‌ی هنرت همینه که احساساتت موزون و مقفّا جاری می‌شن، باز هم یه زیبایی ِ نایاب توی روزگار ماست! همون‌طور که خودت گفتی، میشه دید که هنوز خیلی جا داری برای کشف آفاق جدید و زیبا، پس با سازت تاخش نزن لطفاً، اگرچه عاشق سازم و آوازش! منظورمو خودت می‌فهمی: هر چیزی جای خودش!
من آدمی نیستم که بتونم خودمو ببندم به یه مسیر خاص، ولی اگه به‌قول تو شعرم بیاد، دیگه نیگا نمی‌کنم که کلاسیکه یا نو، موزونه یا منثور، دیالوگ داره یا نداره، غزله یا مثنوی یا رباعی یا دوبیتی، فقط سعی میکنم نقشمو توش خوب بازی کنم...
راستی، لازمه آدم گاهی با همه‌ی استوانه‌های وجودیش بازی کنه، مثل شعرش، این باعث میشه آدم یه جورایی از خودبزرگ‌بینی و خودمرکزپنداری فاصله بگیره و انعطاف بازیگوشانه‌ی آبو بیشتر درک کنه! تعبیرش با خودت، عمو! راستی عموی ما هم می‌شی؟
:)
سلام.روز به خیر! خوب این بار بلافاصله جواب ندادم!!!
در مورد انتخاب عکس خیلی وسواس به خرج میدم. باید به دل خودم بشینه حتما! خوشحالم که خوشتون اومده!
@رها
سلام رها جان خوبي عزيزم يه چيزي بگم خيلي ترانه هات به دل مي شينه واقعا مي گم انگار كه سال هاست داري ترانه سرايي مي كني و اينكه خيلي هم عكس هاي زيبايي انتخاب مي كني البته اين خصوصيت رو در پست هاي رويا هم به وضوح مي شه ديد در هر صورت ممنون از لطفت و اميدوارم كه خيلي خيلي موفق باشي
@قلم زن
سلام عمو جان
من براي شما يه كامنت گذاشتم توي آخزين پستتون كه خيلي خيلي خيلي زيبا هم بود
ممنون از لطف بي دريغتون اي به چشم حتما
@رويا
سلام ديروز منتظر بودم كه همون موقع پاسخ شما رو ببينم باور كنيد تعجب كردم ممنون از لطف شما ولي واقعا انتخاب عكستون فوق العاده است موفق باشين
درسته :-)
**
اوه آره 4 تا شاز رو گفته بودی من فقط ساز دهنی و سه تار رو یادم مونده بود
علی ای حال ما منتظریم هر وخ که شد و خواستی و تونستی بشنویمت ;-)
سلام دوباره! خوبین؟ شما محبت دارین. نه ! فعلا که هیچ کس فقدان انجمن رو سخت نگرفته!! باید با یه گروه اساسی کار کرد که دغدغه شو داشته باشن!
سلام عموجان
اختیار داری، عزیز! حالا ایشالا هر چه زودتر مجموعه‌ت منتشر شه صف بکشیم برا خریدنش! و حتماً به دوستان شاعرم معرفی میکنم.
همین که قدمت به راهه، خودش کلّیه:
به‌قول حافظ:
تا راهرو نباشی، کی راهبر شوی!
و به‌قول سایه‌ی عزیز:
از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی‌ست که اندر قدم راهروان است
باز هم ممنون به‌خاطر لطف بی‌کرانت
زنده باشی
عزت زیاد
کامنتت رو خوندم. باورم نمیشه اینجوری ازم تعریف کردی.کلی ذوق کردم. من از وقتی عاشق شدم شروع کردم به شعر گفتن. اما حیف که باید همش از غم بگم. حرف دل دلشکسته ها همیشه غمه. این رسم روزگاره.
در مورد انتخاب عکسا با رویا موافقم. منم حساسم رو انتخاب عکس. به قول رویا باید به دل بشینه.
منتظر شعرای جدیدت هستم. آپ شدی خبرم کن. موفق و خوشبخت باشی
راستی نگاه جان. من همیشه باید کامنتاتو نصفه نیمه ببینم؟ آخه نمی تونم هر خط رو تا اخر بخونم. نصفش پیدا نیست!!!
شاکی می شم آخرش
;)
یه آپ بامزه دارم. میای ببینی نظرتو بگی؟
گاهی شاید هیچ نگاهی نباشد که زیر رگبار خیرگی اش قلبمان به لرزش افتاد ،
گاهی حتی پاییز هم صدای خش خش برگ ها را از گوش هایمان دریغ می کند که دیگر درختی نمانده که برگ خشکی بماند ،
گاهی نیمکت های چوبی پارک ها را موریانه ها می خورند ،
با این همه ، زمان یک لحظه هم متوقف نمی شود .
من به روزهایی بهتر ایمان دارم که اگر نداشتم ، اکنون زیر خروارها خاک آرمیده بودم !
واااااااا چرا؟
سلام به نگاه عزیز...عید رو از حالا بهت تبریک میگم.
موفق و خوشبخت باشی...واسه عمه ی من دعا کن
-;{@
سلام نگاه عزیز
نیستی گلم...مسافرتی؟ یا گرفتار؟
امیدوارم هر جا هستی توی خوشی باشی
دلم واست تنگ شده بود
نگاه عزیزم سلام
می خوام در مورد یه چیزی باهات مشورت کنم
اگه من یه روز قصد داشته باشم کتاب شعر چاپ کنم، به نظرت دیگه نباید شعرامو توی وبلاگ بنویسم؟
صبح روزی ، پشت در می آید و من نیستم
قصه دنیا به سر می آید من نیستم
یک نفر دلواپسم این پا و آن پا می کند
کاری از من بلکه بر می آید ومن نیستم
خواب و بیداری خدایا بازهم سر می رسد
نامه هایم از سفر می آید و من نیستم
هرچه می رفتم به نبش کوچه او دیگر نبود
روزی آخر یک نفر می آید و من نیستم
در خیابان در اتاقم روی کاغذ پشت میز
شعر تازه آنقدر می آید و من نیستم
بعد ها اطراف جای شب نشینی های من
بوی عشق تازه تر می آید ومن نیستم
بعد ها وقتی که تنها خاطراتم مانده است
عشق روزی رهگذر می آید ومن نیستم
سلام .خوبین شما؟ عیدتون مبارک! بامزه بودشعره.ممنون!
همگي ببخشيد كه من اينقدر دير جواب دادم اين چند روز كه همه داشتن از عيد و تعطيلات استفاده مي كردن من جايي بودم كه عرب نينداخت براي انجام كار سخت البته خدا رو شكر از لحاظ تجربي و اي ريالي هم خيلي خوب بود
@الهام
سلام عمو جان تو فوق العاده اي هميشه بهت افتخار مي كنم
@رها
سلام رهاجان ببخشيد من دسترسي به نت نداشتم جواب شما رو بدم عيد شما هم مبارك باشه من از ته دل براي عمه ي شما دعا مي كنم اميدوارم كه خدا بپذيره
@حيات خلوت
عمو يه دلنگ و دولونگي مي كنيم ولي چشم در اولين فرصت حتما
@قلم زن
سلام عمو جان ممنون از لطفت حالا توكل به خدا ما كه راهروييم فعلا اميدوارم كه به عنوان اولين اثر كار خوبي از آب در بياد و مقبول اهل ادب باشه
@رويا
خواهش مي كنم عمو جان شما دوباره في الحظه پاسخ دادين ممنون
@جيك جيك
سلام عمو جان خيلي شعر زيبايي برام نوشته بودي فكر كنم مال آقاي ميثم اماني باشه واقعا زيبا بود واقعا زيبا بود كلي ايده گرفتم
بازم ممنون
ارسال یک نظر