لجباز

امشب چه لوند و دلبر و ناز شدي
ويرانگر اين قلب هوس باز شدي
ديگر ز كدام دنده بر خاسته اي
اينگونه دوباره لوس و لجباز شدي

بهمن ماه 1388

12 نظرات:

م.پارسا گفت...

ديروز زدي تو زخمه بر ساز دلم
يك نيم نگاهي به در باز دلم
امروز چه پررو و هوسناك شدي
ترسم كه بخواني همه راز دلم

نگاه گفت...

@پارسا

در خلوت عشق، محرم رازم كن
با بغض غمت دوباره همسازم كن
در وسوسه ناز و نياز اي بانو
با لطف كرشمه اي هوسبازم كن

غلامم

نگاه گفت...

@پارسا

سلام خوبي عزيزم ممنون از جوابت مدتي بود كه دستي به قلم نبرده بودم انگاري نغمه ستار بيشتر منو تخليه ميكنه اين روزها به هر حال هميشه تو تحريكم مي كني كه يه شعري بگم اين هم كه بالا نوشتم يكي از شعراييه كه به واسطه تو گفتم فكر كنم بد نشد بازم ممنون از لطفت

حالا راستي فهميدي برات چي نوشته بودم توي وبلاگت؟

نگاه گفت...

@پارسا

در خلوت عشق، محرم رازم كن
با بغض غمت دوباره همسازم كن
در وسوسه ناز و نياز اي بانو
با آتش بوسه اي هوسبازم كن

البته اينطوري هم ميشه گفت پارسا هر كدوم فكر مي كني درست تره من پستش مي كنم

سارا گفت...

بابا این جا چه خبره؟؟....

در محضر شاعران نمیشه حرف زد ...

خیلی از شعراتون لذت بردم هم اصلش هم جوابش

م.پارسا گفت...

مهندس جان من سنم اينقدر نميرسه كه با عمل ايراداتمو بگي.من يه چيزايي رو كه اينجا مي نويسم انتظار دارم بهم بگي مثلا مزخرفه يا اينجاش اينجوريه.پس لطفا نقدم كن بذار يه چيز ياد بگيريم.خدا رو خوش نمياد فقط خودت بلد باشي و ما تشنه ها.
درباره كامنتت توي وبلاگم .دوست ندارم بهش فكر كنم.احساس بدي بهم دست داد.ايشالله اشتباه كرده باشم ولي با حرفهاي خودتو و حضورت توي وبلاگ و كامنتات و پستات احساس بدي دارم.
ايكاش رفيق مفيدي برات باشم.

م.پارسا گفت...

عمو نگاه شعرت خيلي عاليه حتما پستش كن فرقي نداره ولي من از دومي بيشتر خوشم اومد
يه چيزي بگم
فضولي نباشه.اگه اون بانو رو حذف كني و يه چيز ديگه جاش بنويسي از حالت عشق زميني در مياد.خب بذار هركس هرجور خواست برداشت كنه

نگاه گفت...

@پارسا

پارسا جان اولش گفته بودم اي ساقي به جاي اي بانو

خودم هم مي خواستم با اي ساقي بنويسم ممنون كه گفتي عزيزم اون كامنتم هم يه حس لحظه اي بود كه همون لحظه نوشتم ولي در ادراك متقابل تو من هيچ شكي ندارم و بهت ايمان دارم

@سارا

سلام عمو جان ما كوچيكتر از اين حرفاييم كه اسممون رو شاعر بگذاريم ولي هرجا پاي پارسا وسط باشه من طبع شعرم گل مي كنه

قاصدک گفت...

این پست متاهلیه ؟
اگه هست که من برم پی کارم !

;-)

نگاه گفت...

@قاصدك

خاله شما مجازي تصور نكنيد من به زباني ميگم كه همه باهاش ارتباط برقرار كنند

Mandalayz گفت...

عموجان شعرت قشنگ بود اما من میخوام یه گیر بنی اسرائیلی بدم برا قشنگتر شدنش :
واژه ی لوند که توی مصرع اول استفاده کردی همنشینی به لحاظِ دوره ی زمانی واژگان دیگر توی شعر نداره یعنی یه جورایی گل درشت شده این وسط هرچند با لوس در مصرع پایانی یه ارتباطی به لحاظ ظاهری برقرار میکنه .

نگاه گفت...

@ماندالايز

سلام عمو جان انتظار داشتم كه يه نفر به اين مطلب اشاره كنه راستش هيچ واژه بهتري به ذهنم نرسيد خيلي هم سعي كردم كه عوضش كنم ولي باز نشد ولي كاري كه كردم اين بود كه واژه لوس رو مصرع آخر بكار بردم يعني اينكه اول كار كه شعر رو سرودم مصرع چهارمش اين بود

يك مرتبه بي بهانه لجباز شدي

ولي به خاطر همين مطلب گفتم بايد يه واژه ديگه استفاده كنم كه از لحاظ زماني به واژه لوند نزديك تر باشه براي همين مصرع چهارم رو به

اينگونه دوباره لوس و لجباز شدي

تغيير دادم البته ديگه احساس ميكنم دستش نزنم بهتره ولي ممنون كه اين مطلب رو ياداوري كردي ممنون عمو جان

ارسال یک نظر