نامه

با نام نامي اش كه به هر نامه نام اوست
امشب دوباره سفره دل را گشوده ام
شكر خدا شراب و كمي قرص نان عشق
شعري هم از ديار نگاهت سروده ام

عاشق سلام، حال من و شور و حال تو
گفتم دوباره با تو كمي گفتگو كنم
دور از شكوه جذبه گرم نگاه تو
در كوچه باغ خاطره ها جستجو كنم

گفتم كه بر خلاف تمام گذشته ها
بنشينم و حكايت دل را بيان كنم
تا وسعت خيال "سيا" دوست دارمت
گفتم بگويم آنچه نبايد نهان كنم

اينجا هنوز، خواب من از اشتياق توست
دارم گناه عشق تو بر دوش مي كشم
در نيمه هاي شب شبح سايه تو را
بر سينه ام فشرده به آغوش مي كشم

اينجا هميشه بغض من از فكر دوريت
شفاف مثل اشك غم از جنس شيشه است
بر بيستون سينه من جاي يك خراش
بي تاب ضربه هاي تو با زخم تيشه است

اينجا غمي به چنگ دلم زخمه مي زند
اينجا كسي اسير دو چشم سياه توست
اشك و سكوت و پنجره ياران هر شبم
اينجا نگاه آينه هم در نگاه توست

يك شب بيا، به ياد تو دلتنگ گشته ام
با بغض من، تو يك شبه مأنوس مي شوي
ديگر بس است رويش گل هاي شعر من
يك جمله بيش از اين به خدا لوس مي شوي

پرواز كن بيا كه هوا هم مساعد است
اينجا تمام وسعت من آسمان توست
پايان رسيد نامه ام امضا : بنفشه ات
اين واژه اي كه تا به ابد بر زبان توست

تقديم به خواهر عزيزم بنفشه
دي ماه 1380

9 نظرات:

سارا گفت...

در مقابل شعر تقدیمی هیچ وقت نتونستم چیزی بگم چون صاحب داره....

خوش به حال صاحب شعر

بنفشه گفت...

عزیزم، برادرم، حسین
من رو به حال و هوای اون روزا بردی دوباره...
... و تو بودی که منو همراهی کردی، هیچ وقت محبتتو فراموش نمی کنم.
و این شعر ... امیدوارم لیاقتش رو داشته باشم.

نگاه گفت...

@بنفشه

مدت 10 ساله كه تو بهترين دوست دوران زندگيم بودي هميشه كنارم بودي خواهرم بودي و ...

تو و سياوش بهترين دوستاي من هستين و هر دوتون رو خيلي دوست دارم

آرتا رو كه ديگه نگو قربونش برم

راستي فردا تولدته، تولد 30 سالگيت مبارك باشه
بهترين آرزوها رو براي خودت و شوهرت و پسر گلت آرزو مي كنم

نگاه گفت...

@سارا

ممنون عمو جان شما هميشه به من لطف دارين

م.پارسا گفت...

خاله بنفشه@
من دوست فدايي داداشتم. كاملا درك مي كنم چه حس زيبائيه كه آدم يه داداش شاعر داشته باشه.اونم شاعري كه بشين و حرفها و كلمات رو كه مثل يه خرمن روي هم ريختن دونه دونه برداره و كنار هم بچينه فقط به عشق اون كه دوسش داره و توي اون زمان كه داره هنرمندانه به حروف هارموني ميده ياد شما توي ذهنش نقش بسته باشه.
تولدتون مبارك.

نگاه گفت...

@پارسا

عزيزم من كوچيكتم اين حرفا چيه بغضم رو تركوندي پارسا واقعا من يك عشق واقعي بين سياوش و بنفشه رو درك كردم كه تونستم اين شعر رو براشون بگم

در هر صورت پارسا من خاكتم

ماندالایز گفت...

بابا دمت گرمه دیگه اولش یکی دوتا ان قُلت داشتم که وقتی با تهش مواجه شدم همش پرید از ذهنم خیلی هم خوشم اومد مخصوصن با " این جا / این جا " گفتنت حال کردم .
تولد خواهرت هم مبارک ایشالله برا تولد 120 سالگی خودشو شوهرش و بچه ی گلش شعر بگی .

حیاط خلوت گفت...

عالي
عالي

از بهترينايي بود كه خوندم ازت
نميدونم چرا من رو ياد حال و حواي غزلاي عشقي ابتهاج انداخت

عالي بود

نگاه گفت...

@ماندالايز

ممنون عزيزم اميدوارم خوشت اومده باشه حالا چندتايي ديگه هم چارپاره دارم كه به مرور ميگذارمشون قبلا بهت گفته بودم كه روي چارپاره كار كردم ولي تعدادشون خيلي نيست ولي يك دونه خوب دارم كه سال 80 جزو بهترين ها انتخاب شد اون رو هم بعد از عيد ميگذارم

تو هميشه به من لطف داري ايشاالله تولد 120 سالگي تو

البته چون تمام اين ها حرف دل خواهرم بود بايد به صورت يه نامه مي نوشتم كه براي همين اولش بايد اون حرف ها رو مي زدم تا وارد زيبايي هاي شعر بشم ولي اينكه تو رضايت داري خوب حتما خوبه ديگه همين مرا بس

@حيات خلوت

ممنون شما لطف دارين اگه تونسته شما رو ياد كاراي سايه بندازه به خودم اميدوارم بشم پس شوخي بود ممنون از لطف شما

ارسال یک نظر