اشكم ز بغض بدرقه جاري به راه تو
جانم فداي غربت چشم سياه تو
در خود نبوده ام ز شب آسمان عشق
ابر فراق پس رود از روي ماه تو
آوار لحظه هاي جدايي مرا شكست
يارب مباد شكوه كنم در پناه تو
"تنها نگاه بود و تبسم ميان ما"
اين بود اشتباه من و اشتباه تو
آتش كشيد فاصله ها در ميان ما
از شعله وجود من و دود آه تو
چيزي هميشه داغ مرا تازه مي كند
آغوش گرم پر تپش بي گناه تو
ساقي بريز باده كه جام نگاه من
كامي خنك كند ز شراب نگاه تو
آذرماه 1385
۲ سال قبل
9 نظرات:
مصرع "تنها نگاه بود و تبسم ميان ما" رو از شعر "اي بازگشته" فريدون مشيري انتخاب كردم كه قابل ذكر بود
وقتی شعری تقدیم به کسی میشه فقط میشه گفت خوش به حالش که انقدر محبوبه تا احساس درونی کسی باشه و قطره قطره جوهر میشه و میچکه روی کاغذ.....
زیبا بود
@سارا
اين شعر نزد من از قداست بالايي برخورداره زماني براي عشقم سرودمش
ياد آن لحظه ديدار به خير
كه ميلرزيد دل و دستم
دل و دستم شده بود تابع غير
گفته هام پرت و پلا
همه چيز رفته ز ياد
زبون سرخ سر منو داده به باد
اين قسمت هم مال شعر يكي از دوست هاي خوبم آقاي جعفر توسلي بود نميدونم يكدفعه اومد توي ذهنم و نوشتم
سلام دوست خوبم مرسی و ممنونم شعراتون بسیار متین و دلنشین بود تبریک میگم در ضمن لینکتون کردم عزیز
خوش به حاله خانم دكتر
چه شووَرِ عاشقي داره
وای چقدر زیبا!
خوش بحال خانم دکتر واقعاً!
چقدر احساسات توی این شعر بود،خیلی لذت بردم!
ممنونم عمو نگاه!
@ميچيكو
ممنون عمو جان شما لطف دارين
شعله وجود من.... دود آه تو
چه هشیار گفتی
خیلی دوس داشتم
@بنفشه
خوشحالم كه امتحان تافلت تموم شد ميايي سر ميزني
ممنون آره دقيقاً
ارسال یک نظر