دخيل عشق

زدي بر ساغرم پيمانه ات را
ز غم آتش زدي پروانه ات را
دخيل عشق بستم بر نگاهت
پناه اشك كردي شانه ات را

خرداد ماه 1389

4 نظرات:

Unknown گفت...

آخه اگه هم پیمانه ات شده..دیگه این اشک وغم واسه چیه؟

نگاه گفت...

@بهانه

ساقي به وفاي ساغرت مي ميرم
سرمست و خراب در برت مي ميرم
يا اينكه بيا پياله بر هم بزنيم
يا در پيِ جام آخرت مي ميرم

ساقي به وفاي ساغرت مي نازم
خود را ز ميِ مكررت مي سازم
عمري من و دل خانه به دوشت بوديم
باقي، پيِ جام آخرت مي بازم

بهانه جوابت رو با اين دوتا رباعي دادم مي توني اين دوتا رباعي رو توي مجموعه رباعيات خودم بخوني از خودمه

رضا گفت...

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد؟ ساقیا، باده بده شادی آن، کاین غم از اوست

رضا گفت...

دم خودت و رباعی هات گرم

ارسال یک نظر