دعايت مي كنم ...

دعايت مي كنم آزاده باشي
جدا از هر چه هستي ساده باشي
دعايت مي كنم مانند باران
براي آمدن، آماده باشي
دعايت مي كنم در ساغر عشق
به كام عاشقانت باده باشي
دعايت مي كنم مثل مسافر
اميدِ غربتِ هر جاده باشي
دعايت مي كنم در بستر عشق
شبي همخوابِ يك سجّاده باشي
دعايت مي كنم در اوجِ پرواز
هنوزم عاشق و دلداده باشي
دعايت مي كنم در هر لباسي
كمي هم خاضع و افتاده باشي

فروردين ماه 1389

14 نظرات:

م.پارسا گفت...

فداي اون احساس پاكت
همه آدما آزاده آفريده شدن .اين نگاه ماست كه قضاوت مي كنيه كي آزادست و كي نه.شايد اوني كه فكر مي كنيم آزاده نيست آزاده تر باشه.ولي بعضيها هم ممكنه واقعا آزادگيشون رو فراموش كرده باشن و شعله اون كم سو شده باشه.ولي مطمئن باش كه خاموش نميشه چون اين آزادگي از منبع عظيمي انرژي ميگيره و اون منبع، روشني بخش همه آزاده هاست.
شايد يه نگاه پر احساس بتونه شعله كم سو شده رو شعله ور كنه تا جايي كه از گرما و نورش لذت ببره.

...گر بيفروزيش رقص شعله اش از هر كران پيداست
ورنه خاموش است و خاموشي گناه ماست......

م.پارسا گفت...

دعايم كردي و ويرانه كردي
سرايم را و دل خمخانه كردي
دعايم كردي و با ناله تو
چو شمعي بوسه بر پروانه كردي

نگاه گفت...

@پارسا

دعايت كردم و دل را شكستم
سر سجاده ي عشقت نشستم
زماني ساقي ام بودي و امروز
هنوز از ساغر عشق تو مستم

سرور گفت...

به چز خیلی قشنگ بود چی هست که بشه گفت ؟

خیلی دعای قشنگی بود گمونم قبلاً اینو گذاشتی و ور داشتی

دعايت مي كنم در اوجِ پرواز
هنوزم عاشق و دلداده باشي

م.پارسا گفت...

هنوزم ساقي عشق تو هستم
ز جام ديدگانت مست مستم
نگاه پاك تو عين نياز است
سر سجاده ات پيمانه دستم

نگاه گفت...

@پارسا

زدي بر ساغرم پيمانه ات را
ز غم آتش زدي پروانه ات را
دخيل عشق بستم بر نگاهت
پناه اشك كردي شانه ات را

نگاه گفت...

@سرور

ممنوع عمو جان اين يه دعاي واقعي بود مملو از تمام احساسات پاك و قشنگ

قاصدک گفت...

این بی نظیر بود :

دعايت مي كنم در بستر عشق
شبي همخوابِ يك سجّاده باشي

نگاه گفت...

@قاصدك

خودم هم از اين بيتش خيلي خوشم مياد

ممنون از لطفت

م.پارسا گفت...

پناه ديدگانت شانه من
زاشكت زنده شد گلخانه من
گل و پروانه و آتش بهانه
بيا با واژه پر كن خانه من

قاصدک گفت...

چه دعایی کنمت بهتر از این
که خدا ، پنجره ی باز اتاقت باشد

نگاه گفت...

@پارسا

شبيه بغضِ تُردِ واژه هايي
هنوزم در نگاهم آشنايي
شكستم، زيرِ پا پوسيدم افسوس
زدي بر قلب من تيرِ جدايي

@قاصدك

اينجا تمام پنجره ها از صميم قلب
بر شكوه هاي مبهم ما گوش مي كنند
اينجا تمام آينه ها با كمال ميل
نقشي كه ديده اند فراموش مي كنند

"صداي خاطره ها"

اينجا غمي به چنگ دلم زخمه مي زند
اينجا كسي اسير دو چشم سياه توست
اينجا تمام پنجره ها گريه مي كنند
اينجا نگاه آينه هم در نگاه توست

"نامه"

AZADEH گفت...

خیلی قشنگ بود. ممنون از این همه دعای خوب که برام کردی. من هم به زبان ساده برات ارزوی ارامش، شادی و سلامتی میکنم.
A.R

مقداد گفت...

مطیع ام کرده ای با دل نبشته

ارسال یک نظر