عطش خاموش

بوسه اي دادي و گفتي نوشَت
آتشم زد عطش خاموشت
آخرين خواسته ام، كامي دِه
جرعه ديگري از آغوشت

اسفند ماه 1379

5 نظرات:

زروان ازلی گفت...

در راستای بحث تان با الهام در به کسی نگو من این به نظرم رسید به عنوان جایگزین

آتش است این عطش خاموشت

.من به ظرائف وزن آشنا نیستم.شاید برای همین هیچوقت شعر کلاسیک نگفتم ولی حسی یک چیزهایی از وزن درک می کنم.

حیاط خلوت گفت...

احساساتمونو قلقلك مي ديد هي

نگاه گفت...

@زروان جان

سلام دستت درد نكنه عزيزم ممنون از اينكه برام زمان گذاشتي
توي بحث من و الهام چون بداهه گفته بودم زياد فكر نكردم به گزينه هاي بهتر ولي اين مصرع شما فكر كنم بهتر باشه البته به دو حالت ديگه از لحاظ مفهومي و شعري بهتر هم ميشه من مي نويسم اگه يه همفكري با هم بكنيم يكي از اونها رو مي شه انتخاب كرد
پيشاپيش ازت متشكرم

آتش است آن عطش خاموشت

آتشم زد عطش خاموشت

البته به نظر من اولي بهتره ولي حالا شما نظر بدين تا من عوضش كنم ممنون

زروان ازلی گفت...

فکر کنم آتشم زد از نظر زمان فعل با مصرع اول هماهنگی بیشتری داره . اما آتش است چون حس بودن مداوم را القا می کنه و به گذشته محدودش نمی کنه حس گرمتری را داره.یک کلام نمی توانم انتخاب قطعی کنم.
موفق باشی

نگاه گفت...

@زروان جان

فكر كنم مصرع دوم بهتر باشه

آتشم زد عطش خاموشت

ممنون از لطفت

ارسال یک نظر