مسلخ فراق

غمت شراب كهنه اي به ساغر جوانيم
بهانه نگاه تو اميد زندگانيم
بمان دگر چه مي شود شبي به بوسه سر شود!
به مسلخ فراق خود چگونه مي كشانيم؟

دي ماه 1388

8 نظرات:

سارا گفت...

عمو این کارت خیلی عالی بود.....

خیلی خیلی قشنگ نوشتی.....

زندگی وقتی عشق هست زیباست حتی اگه با فراق باشه

نگاه گفت...

@سارا

سلام عمو جان شما لطف دارين

خودم هم اين كارم رو خيلي دوست داشتم گذاشته بودم يه موقع مناسب Up كنم كه قسمت امروز بود

هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جريده عالم دوام ما

Unknown گفت...

وای من این مصرع دومشو نگه میدارم واسه دخترم...خیلی زیبا بود.

نگاه گفت...

@بهانه

خواهش مي كنم شما لطف دارين

راستي چطوري مي خواهي براش نگه داري
ايشاالله كه زنده باشه
راستي اسمش چيه يا قراره چي باشه؟

ناشناس گفت...

یادت باشه که "من تو را آسان نیاوردم به دست"

نگاه گفت...

به به ببين كي اومده به وبلاگ من سر بزنه

خانم عزيزم خوش اومدي عزيزم چرا اسمت رو ننوشتي

من يادم هست كه ما همديگه رو آسان نياورديم به دست

روي بند بند وجودمون نوشته

Elham گفت...

***

از وقتی رفتی ، نه نگاهت ، نه سکوتت ، نه کلامت ،

نفس کشیدنت بهانه زندگیم است .



***
Elham
***

نگاه گفت...

@الهام

زيبا بود

ارسال یک نظر